با عرض سلام به تمامی دوستان
یکی از مواردی که من در آن شک کرده بودم مورد زیر
بود
ازدواج با محارم خود که یکی از عالمایی که من قبول
داشتم آن را می گوید:
(((ازدواج با محارم
از جمله فتواهاى نادر
روزگار که مخالف قوانین ودستورات شرع مقدّس است فتاواى ذیل است که ابن قدامه
نویسنده صاحب نام آن را نقل کرده و مى نویسد:
ازدواج
با محارم مانند مادر و خواهر و خاله و عمّه وغیر آنان به اجماع علماى اسلام باطل
است.
ولى دو تن از دانشمندان و
فقیهان اهل سنّت یعنى أبو حنیفه وثورى گفته اند که اگر چنین ازدواجى همراه با عمل
زناشویى صورت گرفت موجب حد نمى شود، چون ممکن است نزدیکى بجهت شبهه باشد
یعنى خیال مى کرده است همسر خودش است ولى اشتباه کرده است.
همچنین ازدواجى که حرمتش اجماعى
است مانند: انتخاب همسر پنجم با وجود داشتن چهار همسر یا ازدواج با زنى که شوهر
دارد یا زنى که در عدّه طلاق یا وفات بسر مى برد یا زنى که سه دفعه طلاق
داده شده است (بر مبناى فقه اهل سنّت) اگر هر یک از این موارد اتفاق افتاد
ابوحنیفه مى گوید حدّ جارى نمى شود.)))
و برای من سوال شده بود که متعه یا ازدواج موقت چه
اشکالی دارد یعنی سخن خلیفه دومم مهمتر از سخن پیامبرم بوده و تازه فرزند خلیفه
دومم (عبدالله بن عمر) آن را انجام می داده و بالاتر قرآن دستور به انجام دادن آن
داده و نسخ هم نشده چرا خلیفه دوم آن را حرام کرد و هیچ وقت برای این سوال
جوابی پیدا مکردم و همیشه پیش شیعه ها سر افکنده بودم تا یک روز یک روحانی به من
کتاب آنگاه هدایت شدم دکتر تیجانی را به من داد و بسیاری از سوالاتی که در آینده
برایتان خواهم گفت را در آن کتاب جواب داده بودند
با آرزوی روزی که حق به فرزند حق برسد